محمد رضا باهنر؛ موتور، رادیاتور و سیاست!
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۶۷۰۱
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: عنوان «سه پیشنهاد محمد رضا باهنر دربارۀ اعتراضات اخیر» هر مخاطبی را کنجکاو و مشتاق میسازد تا ببیند سیاستمدار کهنه کار و پارلمانتاریست حرفهای چه گفته یا چه راهکاری روی میز سیاست گذاشته است؟
البته میدانیم مدتی است که نواصولگرایان او را به رغم عنوان «دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین» و «دبیر کل جبهۀ پیروان امام و رهبری» چندان به بازی نمیگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با روی کار آمدن حسن روحانی فاصله بیشتر شد، چون علی لاریجانی عملا متحد روحانی شد در حالی که باهنر منتقد دولت روحانی بود و احساس میکردند یار آنان به تیم مقابل پیوسته است. بعد از درگذشت حبیبالله عسگراولادی هم هرگز نتوانست شیخوخیت او را برای جناح راست بازتولید کند اگرچه مواضع اواخر عمر مرحوم عسگراولادی در قبال حصر به کام محافظه کاران خوش ننشست و او را کنار گذاشته بودند.
جدای آن نواصولگرایان هم از زیر چتر جناح راست خارج و به اصولگرای سنتی مؤتلف با روحانی، اصول گرایان احمدی نژادی، قالیبافی و پایداری تقسیم شده بودند و باهنر هیچ یک را زیر بلیت خود نداشت.
با این همه نام و سابقه او سبب توجه به سه پیشنهادی شد که در نشست ماهانه تشکل متبوع خود مطرح کرده است:
اول: کرسیهای رسمی برای بیان نظرات ایجاد و مطرح شود.
دوم: هوای سلیقههای مختلف را در ساحَت سیاست داشته باشند البته همچنان هنجار شکنان تأیید صلاحیت نشوند و نظارت استصوابی ادامه یابد.
سوم: رویکرد بد جلوه دادن واقعیتها و ایده آلگرایی و طرح موضوعات آرمانی فراتر از واقعیتها و ایجاد انتظار مثل ۴ میلیون خانه در ۴ سال تغییر کند.
بله، کل پیشنهادها همین است!
دربارۀ اولی میتوان گفت وقتی کرسیهای آزاد اندیشی دانشگاهها که تعبیر و پیشنهاد شخص رهبری بوده اجرایی و عملیاتی نشده مراد ایشان از کرسیهای رسمی چیست؟ وقتی همین برنامۀ «شیوه» شبکه چهار نتوانست با ریتم اولیه ادامه یابد از کدام کرسی صحبت میکند؟ جدای این بر فرض که یک جا کرسی بگذارند تا مثلا یک روز بیژن عبدالکریمی صحبت کند و روز بعد محمد فاضلی و اصلا بگو صادق زیبا کلام. خوب بعد چه؟ فقط نظر بدهند؟ این رخداد تنها در دانشگاه مستقل شدنی است. چرا از استقلال دانشگاهها سخن نمیگویند که پیش شرط چنین کرسیهایی است.
دوم: هوا داشتن یعنی چه؟ هم به اقتضای جمهوری بودن و هم به موجب قانون اساسی همۀ امور در جمهوری اسلامی ایران باید از طریق انتخابات باشد. سلیقه مربوط به لباس و غذاست، در سیاست از حزب و تشکل صحبت میکنند. تشکلهای متبوع خود ایشان آیا تنها سلیقهای از سلایقاند؟ شتر سواری، اما دولا دولا نمیشود. اگر انتخابات داریم حزب هم باید داشته باشیم.
دفاع از نظارت استصوابی هم در حالی است که بسیاری بر این باورند که همین نظارت استصوابی اکثر کرسیهای مجلس را از نمایندگان اکثریت مردم گرفته و در واقع باید دغدغۀ این کرسی را داشته باشند. از این کرسی رسمیتر چه؟ ضمن این که تیغ نظارت استصوابی بر گردن چهرههایی، چون هاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی و محمود احمدینژاد هم نشست.
شاید هم منظور او این است که نظارت استصوابی باشد، اما کمی مهربانانهتر. هر چند همین را هم نمیگوید و تنها بحث هوا داشتن را به میان میکشد. اما مگر سیاست، تبلیغ "ایران رادیاتور" است تا "هوای ما را داشته باشد"؟ قانون اساسی را باید اجرا کنند. هوای سلیقه را داشتن یعنی چه؟ سیاست، موتور است نه رادیاتور!
نکته سوم هم در واقع پیشنهاد نیست، درخواست است. هر بار که کار دست اصلاح طلبان و اعتدال گرایان بوده اصول گراها بر تنور انتطارات دمیده اند و دلار ۵۸۰۰ تومانی را هم تیتر یک کرده اند و اگر برجام کشور را از تحریم و جنگ نجات داد انکار کرده و گفته اند کو تخم طلای این مرغ و هر بار اجرا را به کف باکفایت خود گرفته اند ساز دیگری کوک کرده اند و بر طبل توقعات اقتصادی نکوفته مردم را به قناعت دعوت کرده اند. پس، این سومی پیشنهاد نیست. یک روال است.
مشکل اصلی این پیشنهاد ها، اما این است که نه نسبتی با خواست نخبگان دارد و نه مطالبات بچههای دهۀ هشتادی و اصطلاحا معترضان کف خیابان.
چرا؟ چون نخبگان ریشۀ مشکلات و نارضایتیها را در اِعمال نظارت استصوابی، سهمیه بندیها و گزینشها میدانند که عملا کشور را به دو طیف تقسیم کرده و روز به روز بر فاصلۀ مردم و حاکمیت افزوده است چرا که اگرچه وفاداران بخشی از مردم اند، اما مساوی و مساوق با همۀ مردم نیستند.
مطالبۀ جوانان هم فراتر از نکاتی است که آقای باهنر گفته و اساسا وعدههای توخالی امثال عبدالملکی را جدی نگرفتهاند و غالبا به دلایل سیاسی یا سنی در انتخابات ۱۴۰۰ غایب بودند و نمایندۀ آنان آقای "رأی باطله" بوده است!
نویسندۀ این سطور که ربع قرن دیدگاههای آقای باهنر را رصد کرده البته از درک منظور او عاجز نیست. چرا که سیاستمداری عملگراست و میخواهد بگوید باید واقعگرا باشیم و خیالپردازی نکنیم و از این رو رقابت بین خودمان را به رسمیت بشناسیم. اما فقط بین خودشان و اگر از نظارت استصوابی دفاع نکند از آن "خودشان" کنار گذاشته میشود.
درست است که "وسط" بازی کردن خوب است و در سیاست هنر است و مشکل فعلی فقدان وسط بازهاست که پس از هاشمی رفسنجانی و در این ۶ سال جای خالی او و دیگر واجدان این مهارت، بسیار احساس میشود، اما وسط بازی به معنی مثبت کلمه و در قالب میانجیگری برای خود راه و رسمی دارد که علی لاریجانی نشان داده بلد است و محمد رضا باهنر نه.
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمدرضا باهنر نظارت استصوابی علی لاریجانی احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۶۷۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چه کسی بر صندلی ریاست مجلس دوازدهم تکیه میزند؟
با مشخصشدن نتایج انتخابات مجلس دوازدهم در بیشتر کرسیهای نمایندگی، رقابتها برای ریاست بر قوه مقننه شدت گرفته است که شنیدهها از محافل سیاسی و راهروی مجلس از لابیهای پشتپرده و برگزاری جلسات گوناگون حکایت دارد.
به گزارش ایسنا، بعد از برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس، تکلیف ۲۴۵ کرسی برای ۴ سال آینده مشخص شد و ۴۵ کرسی باقیمانده نیز در ۲۱ اردیبهشت تعیین میشوند بنابراین اکنون بیش از دو سوم ترکیب مجلس آینده مشخص شده است.
از همان ابتدای اعلام نتایج انتخابات، موضوع اصلی در محافل سیاسی تعیین «رئیس مجلس دوازدهم» بود. موضوعی که هم در رسانهها پیگیری شد، هم چهرههای سیاسی داخل و خارج مجلس را به واکنش واداشت و هم زمینه جناحبندیها در این باب را فراهم کرد؛ این روند در روزهای پس از برگزاری انتخابات مجلس آنقدر سرعت گرفت که به موازات اعلام نتایج در مهمترین حوزههای انتخابیه، اسامی چهرههایی برای تکیهزدن به صندلی ریاست مجلس شنیده میشد. با نزدیکشدن به شروع کار مجلس آینده اما این رقابتها رنگوبوی بیشتری گرفته و خبرها حکایت از برگزاری جلسات متعدد رسمی و غیررسمی برای تصمیمسازی درباره ریاست مجلس آینده دارد.
برمبنای آنچه برخی منتخبان مجلس آینده میگویند، افرادی چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کردند که از جمله آنان می توان از «محمدباقر قالیباف»، «منوچهر متکی»، «مجتبی ذوالنوری»، «مرتضی آقاتهرانی»، «حمید رسایی» و «حمیدرضا حاجیبابایی» نام برد. شنیدهها از راهروی مجلس هم نشان میدهد این چهرهها برای جلب نظر سایر منتخبان، جلساتی برگزار کردهاند؛ روندی که در آن، طرح وعدههایی برای گرفتن رای از منتخبان مجلس آینده هم دور از ذهن نیست.
باتوجه به رقابت تنگاتنگ جریانهای مختلف اصولگرایی در انتخابات مجلس دوازدهم و حضور کاندیداهای آنان در بهارستان، انتظار میرود صحنه رقابت نهتنها برای کسب کرسی ریاست که برای کرسی نایب رئیسی، سایر اعضای هیأت رئیسه مجلس و حتی رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس نیز جدیتر شود و در نهایت فضای کلی مجلس دوازدهم را به سمتوسویی هدایت کند که در آن کمتر شاهد یکدستیهایی از نوع مجلس یازدهم باشیم.
در چنین شرایطی، اینکه کاندیداهای هر کدام از این کرسیهای ریاست، گوشهچشمی به نتایج دوره دوم انتخابات مجلس داشته باشند تا با رایزنیها بتوانند نظر آنان را به خود جلب کنند، نهتنها تصور بعیدی نیست که به نظر میرسد تاثیر سرنوشتسازی هم بر ترکیب نهایی هیات رئیسه و روسای کمیسیونهای مجلس دوازدهم برجای بگذارد.
انتهای پیام